امروز ٢٨ اردیبهشت ماهه و دیگه چیزی به پایان سال تحصیلی توی مهد فرزین نمونده و چند روزه که دارن باهاشون شعرهای جشن پایان سال رو تمرین میکنن . پسر گل من هم خیلی زود شعرهای مربوط به خودش رو حفظ کرده و حالا که دیگه کاری توی جلسه های تمرین نداره شعرهای بقیه رو داره حفظ میکنه و شعرهای همه رو از بر کرده و میخونه . راستی پسرم چند روزه که مریض شده و امروز تقریبا مریضیش شدید شدو بعداز ظهر با مامان جون بردیمش دکتر و داروهاش رو گرفتیم . امیدوارم زودتر حالش خوب بشه . دیشب هم بابا محسن بعد از اینکه ٣ روز خونه بود میخواست بره و باز با گریه های سوزناک فرزین مواجه شد و به قول خودش اعصابش بهم ریخت که کاری نمیتونه بکنه . &...