اول مهر 1392
امروز اول مهرماه و روز شروع سال تحصیلی جدید بود . فرزین هم صبح زود آماده شد و با هم راهی مهد کودکش شدیم . امسال که پیش ٢ رو بخونه و به سلامتی تموم بشه از سا ل بعد انشاا... مدرسه شروع میشه . هر چند سال قبل هم مهد میرفت و خیلی هم مهد رو دوست داشت . اما انگار این ٣ ماه استراحت خیلی تنبلش کرده . چون امروز اصلا نمیذاشت من از جلوی در کلاسشون تکون بخورم . دایم میومد جلوی در کلاس و خبر میگرفت که هنوز باشم . دو دفعه هم که من رو ندیده بود از صدای گریه بلندش فهمیدم که داره دنبالم میگرده . امیدوارم سال دیگه که میخواد بره مدرسه اینجوری نباشه . چوان اونجا دیگه اینقدر با بچه ها راه نمیان. ...
نویسنده :
افسانه
20:46