فرزین کوچولو زیبا و باهوش

سلام عزیزم امروز ٢ روز مونده تا بری پیش دبستانی و صبح بابا رفت و لباسهای  جدیدت رو که مهد واستون آماده کرده گرفت و اومد . چقدر بهت میاد . انگار بزرگتر میشی وقتی اونها رو میپوشی . یه دست جلیقه و شلوار زغال سنگی و دو تا پیراهن که یکی آستین کوتاه سفید و یکی آستین بلند صورتی . روزی که بخوام ببرمت مهد و لباسهات رو تنت کنم حتما چند تا عکس قشنگ ازت میگیرم و میذارم اینجا توی وبلاگت . روز ٦ مهرماه هم جشن مهدتونه و از شما توی جشن هم عکس میگیرم و واسه وبلاگت آماده میکنم . فعلا تا بعد پسر گلم که دیگه کم کم داره بزرگ میشه .                    &n...

...

دانه‌ کوچک‌ دانه‌ کوچک‌ بود و کسی‌ او را نمی‌دید. سال‌های‌ سال‌ گذشته‌ بود و او هنوز همان‌ دانه‌ کوچک‌ بود.دانه‌ دلش‌ می‌خواست‌ به‌ چشم‌ بیاید اما نمی‌دانست‌ چگونه. گاهی‌ سوار باد می‌شد و از جلوی‌ چشم‌ها می‌گذشت… گاهی‌ خودش‌ را روی‌ زمینه روشن‌ برگ‌ها می‌انداخت‌ و گاهی‌ فریاد می‌زد و می‌گفت: من‌ هستم، من‌ اینجا هستم، تماشایم‌ کنید. اما هیچ‌کس‌ جز پرنده‌هایی‌ که‌ قصد خوردنش‌ را داشتند یا...

پدر : یالا بیا زودتر غذات رو بخور ... بچه : نه نمی خورم ... پدر : تو میدونی میلیونها بچه تو آفریقا محتاج همین غذایی هستند که تو حتی راضی به نگاه کردن به اون نیستی ؟ بچه : خب پس چرا این غذا رو براشون نمیفرستی   دیشب میگه: بابایی فردا فلان چیز رو برام بخر.   بهش میگم: باشه.   میگه : البته اگه زنده بودی!!!   ==================   با خود می اندیشم که کودکان، در کمال صداقت و بهتر از ما به " بی اعتباری دنیا " آگاه هستند ... خدای مهربان اگر خیلی باهوشی ببینم می توانی رمز مرا بخوانی و ددل ر ب ت س ل ج س ن ت پ س دک ل ه س م ا ت ف ن اگر توانستی آن را...

امروز من و بابا رفتیم و فرزین رو در یک پیش دبستانی خوب ثبت نام کردیم . هنوز تا مهرماه که بخواد بره پیش دبستانی 1.5 ماه دیگه مونده . فعلا اندازه هاش رو گرفتن تا اون موقع لباسهاش هم آماده میشه . لباسهاش هم خیلی بانمکه . یه دست جلیقه شلوار زغال سنگی با بلوز صورتی و یه دست هم با بلور آستین کوتاه سفید روز اول مهد که لباسهاش رو پوشید و وسایلش رو هم برداشت ازش یه عکس خوشگل میگیرم و براش میذارم اینجا تا بعدها به عنوان اولین عکس از اولین مرحله تحصیلش اونو ببینه . مطمئنم که مهد رو خیلی دوست داره چون یادگیری رو دوست داره ********************************************************************   راستی چند رو ز پیش یه ...

چند روز پیش روز پدر بود و قبل از اون هم روز مادر. فرزین گلم برای روز مادر به همراه بابا برای من هدیه آماده کرده بودن و وقتی که داشت روز پدر میشد من و فرزین هم رفتیم و برای باباهدیه گرفتیم و شب تولد حضرت علی اون رو بهش دادیم و بابا خیلی خوشحال شد که حالا دیگه پسرش هم واسش هدیه میگیره . الهی فدای پسر گلم بشم . دیگه بزرگ شده                                                   &nbs...

  فرزین کوچولوی ما دیگه داره بزرگ میشه و باید تا ٣ ماه دیگه بره پیش دبستانی ١                                        باید کم کم از الان آمادت کنم تا وقتی مهر ماه شد آمادگی رفتن به پیش دبستانی رو داشته باشی .                                       &n...

اینها یه چند تا از عکسهای اتاقته توی روز سیسمونیت اون روز ما عکس نگرفتیم . فقط فیلم اون روز هست . اما من واسه پسر گلم از روی فیلمش یه چند تایی عکس گرفتم تا بذارم توی وبلاگش. از خیلی چیزها هم عکس نیست . چون نمیشد عکس بگیرم . این کمد لباس و بوفه اسباب بازی هاته . البته از اسباب بازیهات هیچ عکسی نیست .     این عکس هم از لباسهای توی کمدت .     این هم عکسهای لباس نوزادیهات .       این هم یه نمای دیگه از اتاقت .     این عکس از پایین تختت .     این عکس از وسط تخت .   &...

پسرم یه سری از عکسهات رو آماده کردم با کارتونهایی که بیشتر دوست داری . اونهارو برات میذارم اینجا تا برات یادگاری بمونه راستی کارتونی که از همه بیشتر دوست داری باب اسفنجی                         ...

امروز اومدم تا برای پسر گلم عکسهای سیزده بدر و عیدش رو بذارم راستی چند روز پیش رفته بودیم حرم امام رضا و اونجا هم ازت چند تایی عکس گرفتم . اول عکس حرم امام رضا . که توش تو و بابا هستین . این عکس رو موقع بیرون اومدن از حرم ازتون گرفتم     و این هم عکسهایی که توی عید بردیمت پارک و ازت گرفتیم       این هم یه دونه عکس از سیزده بدر     پسر قشنگم هر موقع که وقت کنم از عکسهایی که ازت میگیرم آماده میکنم و میذارم توی وبلاگت   ...